دانلود آهنگ سانبوی مرز
سانبوی مرز
دانلود آهنگ جدید سانبوی به نام مرز
آلبوم سانبوی خواب
آهنگ سانبوی و کنکاش مرز
Sunboy (Ft. Kankash & Canapus) – Marz
حنجره خسته یه فک آویزون
چشما که میبینن دیگه خط رو نامیزون
چراغ امید واری کوره توو دلش
گرفته کل رنگ و بوی زندگیش خزون
میکوبید شعرش رو روو ضربش با عشق
میکرد خاک وطنش طردش دائم
یه قلب پاره از درد جامعه
ولی هیچکسی نشد واسش ارزش قائل
مجبوره بکَنه دل از دیار مادری
از این همه ریا این همه ناداوری
از این وطن و خاک، از این بی یاوری
صورت های پر ز مهر و قلب های آهنی
بدون حامی با کلی مشکل مالی
ولی بازم راضی نیستش بیاد کیفیت ها پایین
از درون خودش رو سوخته از بیرون مردم رو
توی دید مخاطب ها وضع جیب و عالی
آرزو میکرد بود یه عدالتی کاش
بود بین ما و هنرمند یه شباهتی کاش
از اون طرف سو استفاده صدا و سیما
از این طرف زخم زبون های قضاوتی وار
میدونه که توو هر خاکی باشه افتخاره
جز وطنی که توو چشم هاش یه خاره
نداره راهی جز فرار به سوی مرز
پرواز به کوه رپ این یه اجباره
من پَر کشیدم و رفتم
یا که به تهش رسیده دفترمون
اینجا قدر من رو نمیدونن
پس بهتره بریم جایی که هستنمون
با دلهره شب نشه روز
جایی که پیر بشیم واسه هدفمون
دلم تنگه واسه کور سوی نور
که لا لاشخور ها خم نشه گردنمون
بهم میگفت راحته، رفتن
به خودت که میای میبینی چشم هات پیِ مهر های سفارته
بهم میگفت شاهرگه، خونه مادرِ
وگرنه وطن مرز پوچ و خاکی روی کاغذه
میگفت بیزاره از ایران دیگه جا زده
طاقتش هم ته کشیده، رسیده آخرش
اون هم مثل منه همه چی رو باختتش
توو جایی که رقصیدن به ساز خوبه ولی ساز بده
لباس هاش رو جمع کرده توو چمدونش
حال اون بده شاید حال همه خوبه
رفتنای واقعی بی خداحافظی ان و
اون شاید دیگه هیچوقت نره خونه
نمیره زیر بار که باشه جیره خوار
میگه دلیلی ندارم من واسه موندنم نه
بهش میگم این یه بار بری خالیه زیر پات
میگه ولش حاجی نمیشه حرف زور نزن نه
توو خاکی که کل آرزوهاش مُردن
آزادی میدونه و جای خوباش گنبد
سوار ها محرز عابر ها رو بردن
اول گفتن عشق کنید بعد عاشق ها رو کشتن
من یکی مثل اونم، عاقبت پشت میله ام
خونوادم اجرام رو شبکه سه توو شوک ببینن
اگه شانس نیارم میشه مفسد کشته میشم
اگه حق اینه پس تف به این حق
من پَر کشیدم و رفتم
یا که به تهش رسیده دفترمون
اینجا قدر من رو نمیدونن
پس بهتره بریم جایی که هستنمون
با دلهره شب نشه روز
جایی که پیر بشیم واسه هدفمون
دلم تنگه واسه کور سوی نور
که لا لاشخور ها خم نشه گردنمون
من پَر کشیدم و رفتم
یا که به تهش رسیده دفترمون
اینجا قدر من رو نمیدونن
پس بهتره بریم جایی که هستنمون
با دلهره شب نشه روز
جایی که پیر بشیم واسه هدفمون
دلم تنگه واسه کور سوی نور
که لا لاشخور ها خم نشه گردنمون