دانلود آهنگ بامداد و یارا و سروش فردا
بامداد و یارا و سروش فردا
دانلود آهنگ جدید بامداد و یارا و سروش به نام فردا
Bamdad & Yara & Soroush – Farda
طرد مثه پرتره ی اونور پل
نور منو برد با آکورد پی کولبر کورد
لخت میشه پهلوش خون مرده شد شُرّه
خورشید رو توی کوله پشتیش آورده
از اونجا که اقتصاد، میچرخه رو ارتباط
معلمامون بی ادب و ادبیات انضباط
توی اطاعته، بله قربان چشم، چک و چونه
نزن ، اگه زدی بزن مُشت جا شکوفه
ردیف که شد فردا، رو میز شرکت ها،
ظرف نقل و شیرینیه میگن دوتا بردار
یه سرزمین آزاد، اکثریت شاداب،
نه هر خری رسید از راه میشه کلاهبردار
بنابراین به هر طریق، برابریم به چند دلیل
مرد یا زن تو سرگذشت یا سرنوشت ِ فردا
مینویسن اگر، نیست دیگه و ما، آزادیم، همیشه، نه بعضی وقتها.
صبح شروع شد
کجایی
تو دیروز
تو فردا
روز گذشت و
جا موندی
تو شاید
تو اما
صبح شروع شد
کجایی
تو دیروز
تو فردا
روز گذشت و
جا موندی
تو شاید
تو اما
درک درد ، ترک دوست، سکوت
بامداد طلوع، خواب، غروب
تو مدرسه ی ما فلسفه حرفش شعاره
به هرکی کم میگه دروغ، درود
سرخوشم ، نه از فقر آدم نه از دووم دردا
حلال حروم عالم مفت نمی ارزه
منم خوشحالم
نه از اونا
از اینکه میدونم میگذره
به هرحال تمومه کارم
حالم شبیه کساییه که از دست دادم
کلام ستون قدمه که بلند حرف دارم
مردم کر دارم
ولی من صبر دارم
همه دیوارایی که ساختن یه جا در دارن
به من باور دارن
برگا رو بردارم
بشه زمین آماده ی برداشت ِ فصل گرما
دلم زمستونه زیر ِ بوران ِ برفا
چراغای خیابونا روشنی فردامن
تو فردایی
که هر لحظه میجنگیدی
صلح
از جایی شروع میشد
که میبخشیدی
صبح شروع شد
کجایی
تو دیروز
تو فردا
روز گذشت و
جا موندی
تو شاید
تو اما
طرد مثه پرتره ی اونور پل
نور منو برد با آکورد پی کولبر کورد
لخت میشه پهلوش خون مرده شد شُرّه
خورشید رو توی کوله پشتیش آورده
از اونجا که اقتصاد، میچرخه رو ارتباط
معلمامون بی ادب و ادبیات انضباط
توی اطاعته، بله قربان چشم، چک و چونه
نزن ، اگه زدی بزن مُشت جا شکوفه
ردیف که شد فردا، رو میز شرکت ها،
ظرف نقل و شیرینیه میگن دوتا بردار
یه سرزمین آزاد، اکثریت شاداب،
نه هر خری رسید از راه میشه کلاهبردار
بنابراین به هر طریق، برابریم به چند دلیل
مرد یا زن تو سرگذشت یا سرنوشت ِ فردا
مینویسن اگر، نیست دیگه و ما، آزادیم، همیشه، نه بعضی وقتها.
صبح شروع شد
کجایی
تو دیروز
تو فردا
روز گذشت و
جا موندی
تو شاید
تو اما
صبح شروع شد
کجایی
تو دیروز
تو فردا
روز گذشت و
جا موندی
تو شاید
تو اما
درک درد ، ترک دوست، سکوت
بامداد طلوع، خواب، غروب
تو مدرسه ی ما فلسفه حرفش شعاره
به هرکی کم میگه دروغ، درود
سرخوشم ، نه از فقر آدم نه از دووم دردا
حلال حروم عالم مفت نمی ارزه
منم خوشحالم
نه از اونا
از اینکه میدونم میگذره
به هرحال تمومه کارم
حالم شبیه کساییه که از دست دادم
کلام ستون قدمه که بلند حرف دارم
مردم کر دارم
ولی من صبر دارم
همه دیوارایی که ساختن یه جا در دارن
به من باور دارن
برگا رو بردارم
بشه زمین آماده ی برداشتِ فصل گرما
دلم زمستونه زیرِ بورانِ برفا
چراغای خیابونا روشنی فردامن
تو فردایی
که هر لحظه میجنگیدی
صلح
از جایی شروع میشد
که میبخشیدی
صبح شروع شد
کجایی
تو دیروز
تو فردا
روز گذشت و
جا موندی
تو شاید
تو اما